Mittwoch, 26. August 2009

جواب به دعوت آقای بابک سینا

درود به شما هموطنان گرامی‌،

آقای دکتر بابک سینا، که یکی‌ از شرکت کنندگان برنامهٔ روز ۲۵ جولای بوده، از همهٔ برگزارکنندگان این برنامه در شهرهای مختلف آلمان دعوت به عمل آورده، تا در شهر دوسلدرف با هم ملاقات کنند. هدف از این جلسه، تلاش در جهت تشکیل یک سازمان واحد در آلمان ذکر شده است.
کمیتهٔ حمایت از مبارزات مردمی ایران در شهر مونیخ، پاسخ به این دعوت را در نامهٔ الحاقی ذیل منتشر کرد.



دوست گرامی آقای دکتر بابک سینا،

نامه شما را دریافت کردیم و از اینکه شما هم بر این عقیده اید که باید به حمایت جمعی از مبارزات مردم ایران ادامه داد، بسیار مسروریم و آنرا گام مثبتی در این جهت تلقی می کنیم.
روشن است که تداوم مبارزه مردم به ارتقاء سطح آن منجر می شود. همانگونه که ما شاهدش بوده ایم خواستهای مردم معترض ایران امروز فراتر از شعار “رای مرا پس بده“ قرار داشته و به سطحی رسیده است که تمامیت نظام جمهوری اسلامی را به زیر پرسش می برد. طرح خواست “جمهوری ایرانی“ از طرفی بیان روشن خواست “جمهوریت“ به عنوان شکل آینده حکومت در ایران و از جانب دیگر نفی ماهیت مذهبی آن، پذیرش جدائی دین از دولت است. در عین حال این جنبش از دخالت اجنبی بیزار بوده به ایرانی بودن خود تکیه می کند.
جنبش اعتراضی مردم ایران یک جنبش دموکراتیک بوده و برای تحقق خواستهای دموکراتیک مردم ایران مبارزه می نماید. شعار “مرگ بر دیکتاتور“ بیان روشن تعهد به دموکراسی است.
بنظر ما این تعهد در برگیرنده نکات زیرین است:
آزادی احزاب سیاسی.
آزادی بیان عقیده، مطبوعات و رفع سانسور.
آزادی اتحادیه کارگری و سایر تشکلهای صنفی، حرفه ای و دموکراتیک.
آزادی هم زندانیان سیاسی.
احترام به حقوق بشر.
پذیرش تساوی حقوق زن و مرد.
پذیرش جدائی دین از دولت و مسائلی از همین قبیل که عمومی ترین خواستهای مشترک همه مردم را بیان می کند.
طبیعتا برای حرکت به سوی ایجاد تشکلی که شما در نامه خود به آن اشاره کرده اید، نخست باید از شتابزدگی پرهیز کرد و گامها را با دقت و هشیاری برداشت. این است که هر اتحاد عملی که ماهیتا اقدامی گذرا خواهد بود باید متکی بر شفافیت بوده و محتوی روشنی داشته باشد. باین جهت در مقدمه برگزاری هر نشستی باید فضای لازم را برای بحث و تبادل نظر دموکراتیک و دوستانه از قبل میان هواداران چنین تشکلی ایجاد کرد تا اساسا هر نشستی بتواند مثمر ثمر باشد.
بر این اساس ما در عین تاکید بر استقلال هر یک از گروه ها معتقد به ایجاد یک فروم در شبکه اینترنت برای ارائه آراء و نظریات میان گروه ها هستیم تا اساسا بتواند زمینه فکری چنین تشکلی آماده شود. ما خود در این زمینه پیشقدم خواهیم شد و از همه گروه های مستقل دعوت می کنیم که نخست مضمون سیاسی-دموکراتیک تشکلی که باید ایجاد شود و سپس شکل متناسب با آن محتوی را به بحث بگذارند تا نخستین گام نزدیکی میان آنها با توجه به رشد و تداوم مبارزه مردم در ایران بوجود آید.
شتابزدگی بدون توجه به پیش شرطهای چنین هدف مهمی تنها می تواند موجب عدم موفقیت آن شود.
کمیته حمایت از مبارزه اعتراضی مردم ایران در مونیخ متن این پیشنهاد را برای سایر گروه ها و کمیته هائی که بوجود آمده اند ارسال می کند تا از نظریات آنها نیز با خبر شود و امکان تبادل نظر را ایجاد نماید.

با احترام
از طرف کمیته حمایت از مبارزات اعتراضی مردم ایران در مونیخ
23/08/2009

Montag, 24. August 2009

ما چه می گوئیم

ما چه می گوئیم
اکنون مدت هاست که کمیته حمایت از مبارزات اعتراضی مردم ایران تاسیس شده است. انگیزه تاسیس این کمیته حمایت از مبارزات مردم ایران در اعتراض به تقلبات انتخاباتی بود. کمیته ما که متشکل از ایرانیان ساکن مونیخ است تصمیم گرفت با دل و جان از این مبارزات حمایت کند چون که خواست مردم ایران را بر حق دانسته و می داند.
این کمیته تشکیلاتی مستقل است و به هیچ حزب و گروه سازمانی تعلق ندارد. برخلاف بسیاری که از این گونه ادعاها استفاده می کنند تا ماهیت خویش را پنهان کنند، فعالیت بی شائبه و صمیمانه این کمیته تا به امروز بهترین گواه دموکراتیک و مترقی بودن و صحت ادعای این کمیته است. درهای این کمیته بر روی همه ایرانیان مترقی و دموکرات ضد رژیم باز است. نوع همکاری با کمیته را هموطنان عزیز می توانند با توجه به شرایط و موقعیت اجتماعی خویش تعیین کنند. ما از هرگونه همکاری استقبال می کنیم.
عدم وابستگی به احزاب و یا سازمانهای سیاسی هرگز به این مفهوم نیست که ما مانند جمهوری اسلامی هوادار ممنوعیت احزاب سیاسی هستیم و یا آنها را تقبیح می کنیم. از نقطه نظر ما رژیمی دموکراتیک است که آزادی احزاب و آزادی فعالیت در احزاب و سازمانها و گروه ها و تجمعات مردمی را تبلیغ کرده و تشویق نماید. باین جهت ما کسی را مغرضانه از شرکت در احزاب و سازمانها منع نمی کنیم. این عمل تصمیم شخصی افراد بوده و به کمیته مربوط نیست.
عدم وابستگی به احزاب و استقلال کمیته از آنها به این مفهوم نیست که این کمیته، یک کمیته فاقد اصولیت است. این کمیته بر اساس اصولی بوجود آمده و بر اساس آن اصول پایدار مانده و بر اساس همان اصول فعالیت خود را ادامه می دهد.
کمیته معتقد است که:
1- علل اصلی مشکلات و مسایل موجود در ایران در تمامیت رژیم جمهوری اسلامی نهفته است. کسیکه واقعا خواهان یک ایران آزاد، آباد، شکوفا و دموکراتیک است، موظف است به مردم بگوید که برای نیل به این هدف باید رژیم جمهوری اسلامی برچیده و دین از دولت جدا گردد. این وظیفه نیروهای آگاه و روشنفکران ایران است که تفاوت راه را از بی راهه به مردم نشان دهند. پس شعار سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی یک شعار مترقی و انسانی است و یکبار برای همیشه از مرگ هزاران نفر مردم ایران جلوگیری کرده و 73 میلیون را از مرگ تدریجی نجات می دهد. مرگ بر جمهوری اسلامی شعاری است که مظهر زندگی است. مانند شعار مرگ بر هیتلر، مرگ بر موسولینی در زمان خودش. مردم ایران در انقلاب بهمن 57 با شعار مرگ بر شاه به میدان آمدند و بساط سلطنت را برچیدند. مرگ بر جمهوری اسلامی یاد آور شعار مرگ بر شاه و هشداری به رژیم جمهوری اسلامی است که به سرنوشت مستبدین و اجنبی پرستان بیاندیشد. البته هستند کسانیکه با تمامیت نظام جمهوری اسلامی مخالف نیستند ولی جسارت بیان نظریات خویش را به علت واهمه از مردم بگونه ای شفاف ندارند. این است که مخالفت خویش با این شعار را با به میان کشیدن پای حقوق بشر توجیه می کنند. نکته ای که در این شعار لازم به توضیح است معنای استعاری است که از واژه ی مرگ در آن استنباط می شود، این نکته ایست که مدافعان حقوق بشر با اعتقاد و استناد به نفی هرگونه اعدام به آن اشاره و انتقاد می کنند. اما واژه ی مرگ در شعار مرگ بر جمهوری اسلامی را تنها می توان به مفهوم سرنگونی و برچیده شدن این نظام فهمید و نه به مفهوم طلب مرگ یا طلب اعدام برای جانداران. با هیچ منطقی اگر سوء نیتی در کار نباشد نمی شود مفهوم آدمکشی را از استعمال واژه مرگ استنباط کرد. وقتی مردم ایران مرگ بر خامنه ای را فریاد می کنند منظورشان این نیست که شخص خامنه ای زودتر بمیرد و مصباح یزدی جای وی بنشیند. شعار مرگ بر خامنه ای بیان آرزوی مردم در برچیده شدن تمامیت این رژیم است که خامنه ای را به مثابه مظهر آن می بینند.
2- این کمیته مخالف آن است که از یک جناح مرتجع مذهبی که دستانش تا آرنج به خون آزادیخواهان ایران آلوده است و سالها در سرکوب مردم دخالت مستقیم داشته است در مقابل جناح دیگر حمایت شود. کمیته ما دست دراز شده هیچ جناحی نیست. دارای استقلال است و به هیچ گروه حاکمیت تعلق یا گرایش ندارد. با مغز خود می اندیشد و بر اساس اعتقاداتش عمل می کند.
3- ما خواهان استقلال و آزادی ایران هستیم و اجازه نمی دهیم اجانب بهر شکل و قیافه و بهر بهانه عوامفریبانه در امور داخلی ایران دخالت کنند. ما معتقدیم که آزادی ایران باید با دست مردم میهن ما صورت بگیرد و نه دخالت اجانب که فقط منافع آزمندانه خویش را در نظر دارند. از سوی دیگر کمیته هرگونه حمایت استعمار طلبانه از رژیم جمهوری اسلامی را- از جانب هر کشوری که بخواهد باشد- محکوم کرده و حمایت و پشتیبانی آنها را از این رژیم در هر شکل و به هر بهانه ای مغایر خواست مردم ایران ارزیابی می کند. ملت ایران از دخالت اجانب زجر فراوان کشیده و با آن مبارزه می کند. پس شعار عدم دخالت خارجی در امور ایران یکی از ارکان تشکیل این کمیته است.
4- ما همانگونه که در شعارهای مردم ایران بازتاب یافته است هوادار استقلال، آزادی و جمهوری ایرانی هستیم. ما در فراخوان خویش در تاریخ 25/07/2009 در روز اعتراض جهانی نسبت به نقض حقوق بشر در ایران، اشاره کردیم که خواهان استقرار جمهوری در ایران هستیم. این کمیته با همه کسانیکه از این اصول دفاع می کنند صرفنظر از ایدئولوژی آنها با قصد حمایت از مبارزه اعتراضی مردم ایران در این مقطع همکاری می کند.
این کمیته نخستین کمیته حمایت از مبارزه مردم ایران بود که در شهر مونیخ تاسیس شد و همه را بر این اساس به همکاری فراخواند. اگر این همکاری نتوانست صورت بگیرد و ما با نمونه های نظیر آن متاسفانه در پاره ای شهرهای دیگر نیز روبرو هستیم بخاطر آن است که این اصول بر شمرده در بالا مورد تائید گروههای دیگر نیست. در حالیکه هر کار مشترک باید بر اساس اصولی مورد قبول صورت بگیرد. کمیته حمایت از مبارزه اعتراضی مردم ایران بر این اساس تشکیل شده و انتشار این بیانیه را از آن جهت لازم می داند که پاسخی به هموطنان عزیزی داده باشد که تفاوت این کمیته را با سایر گروه های موجود در این شهر پرسیده اند. امیدواریم نکاتی که طرح کردیم مورد توجه آنها قرار گیرد و بتوانند سره را از ناسره تشخیص دهند.

Mittwoch, 22. Juli 2009

Montag, 20. Juli 2009

فراخوان

فراخوان

از حقوق انسانها در ایران حمایت کنید

دلم از این خرابیها بود خوش زانکه می دانم

خرابی چونکه از حد بگذرد آباد می گردد.

هموطنان عزیز!

مبارزه مردم ایران برای استقرار دموکراسی و آزادی همچنان ادامه دارد. شیوه های سرکوب ضد بشری جمهوری اسلامی برای خفه کردن مردم ایران موثر نیفتاده است. مردم تصمیم گرفته اند که از زندگی بد بیشتر از مرگ بترسند.

رژیم جمهوری اسلامی با وحشیانه ترین وضعی فرزندان ایران زمین را به قتل می رساند و دغدغه ای بخود راه نمی دهد که به این ترتیب سرمایه های ملی ایران را بر باد می دهد. برای جمهوری اسلامی تنها حفظ حاکمیت آنها مهم است حتی نقاب مذهب برای آنها بهانه ای بیش نیست.

برای جمهوری اسلامی ایران جان انسانها فاقد ارزش است. آنها این اعتقاد خود را در طی سی سال اخیر نشان داده اند. هم اکنون صدها نفر به قتل رسیده و هزاران نفر در زندانهای مخوف جمهوری اسلامی بسر می برند. قتل عام زندانیان سیاسی توسط رژیم جمهوری اسلامی دارای سابقه طولانی است. آزادی زندانیان سیاسی از نظر جمهوری اسلامی یعنی پاک کردن زندانها از زندانیان سیاسی از طریق قتل وحشیانه آنها.

هم اکنون در زندانهای جمهوری اسلامی زندانیان سیاسی در زیر شدیدترین شکنجه های غیر انسانی قرار دارند. به اسرای زندانی بویژه به زنان وحشیانه تجاوز می کنند و سپس اجساد آنها را می سوزانند. خانم ترانه موسوی با سن 28 سال آخرین قربانی آنها در روزهای اخیر است.

این انسانهای قهرمان، این فرزندان ایران جان خویش را از دست می دهند تا مردم ایران بتوانند در آینده در امنیت و با آسایش زندگی کنند. همه آنها به گردن همه مردم ایران حق دارند. ما ایرانیان خارج از کشور حداقل باین ترتیب که فریاد آنها را به گوش جهانیان برسانیم مدیون آنها هستیم و باید در این راه به آنها کمک کنیم. ما از همه شهروندان آلمان که برای انسانیت ارزش قایلند و خود قربانی رژیم سرکوبگر نازی در آلمان بوده اند می خواهیم که از مبارزات مردم ایران حمایت کنند.

هموطنان عزیز!

کمیته حمایت از مبارزات اعتراضی مردم ایران، بعنوان تدارک دهنده، همراه با سایر ایرانیان آزادیخواه و مبارز و متعهد در خارج از کشور، در شهر مونیخ، قصد دارد یک کارزار جهانی را سازمان دهد. هدف این کارزار اعتراض به جنایات رژیم جمهوری اسلامی در ایران و نقض آشکار حقوق بشر است. این کارزار می خواهد صدای مردم ایران را به گوش جهانیان برساند.

ما ایرانیان خارج از کشور با شرکت خود در این کارزار جهانی که در حدود 60 شهر در سراسر جهان بطور همزمان برگزار می شود می طلبیم که:

1- زندانیان سیاسی آزاد شوند.

2- شکنجه اسراء متوقف شود.

3- به حقوق بشر و تعهدات جهانی احترام گذاشته شود و تحقق آن در ایران عملی گردد.

4- ما خواهانیم که وضعیت ناپدید شدگان برای جامعه ایرانی و برای بستگان آنها روشن گردد و از خودسری و تجاوز و تعدی به حقوق مردم ایران دست برداشته شود.

5- ما می خواهیم که عاملین سرکوبهای اخیر دستگیر و در یک دادگاه صالحه و علنی محاکمه گردیده و به سزای اعمال جنایتکارانه شان برسند.

6- ما می طلبیم دست کم به قانون اساسی خودتان که حداقل احترام به خودتان است، احترام بگذارید و از ریاکاری و دروغ بنام تقیه دست بردارید.

کمیته حمایت از مبارزات اعتراضی مردم ایران خواهان اعزام یک هیات بررسی از جانب کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد به ایران است تا از زندانهای ایران بازدید به عمل آورده و گزارش آنرا به گوش جهانیان برساند.

ما معتقدیم که دوران تحجر فکری در قرن بیست و یکم بسر آمده است. دنیای امروز جائی برای حکومتهای مذهبی چه اسلامی و چه غیر اسلامی ندارد. دین باید از دولت جدا شود و به امر خصوصی افراد بدل گردد. کمیته حمایت از مبارزات اعتراضی مردم ایران خواهان جمهوری در ایران است و مذهب را امر خصوصی افراد تلقی می کند.

تحقق خواستهای دموکراتیک مردم ایران، آزادی رسانه های گروهی، مطبوعات، آزادی احزاب و سندیکاهای کارگری، رفع هر گونه سانسور، آزادی اعتصاب و نمایشات خیابانی، تساوی حقوق زن و مرد، تنها بر ویرانه های جمهوری اسلامی ایران امکان پذیر است. حمایت از این یا آن جناح حاکمیت که در کشتار مردم ایران تا کنون دست داشته اند، گمراه کردن مردم، حمایت از تداوم کشتار و نقض حقوق بشر در ایران و همدستی با رژیم جمهوری اسلامی و تقویت نظام جمهوری اسلامی است.

مردم ایران در پیکار خود به این نتیجه رسیده اند که سرنوشت خویش را خود بدست بگیرند و تا کسب کامل این حقوق مبارزه می کنند. Mahnwache am Samstag 25.07.2009, um 17:00 Uhr Am Stachus

Komitee zur Unterstützung der Massenproteste im Iran کمیته حمایت از مبارزات اعتراضی مردم ایران(مونیخ)

www.demokratie-iran.blogspot.com

Im Sinne des Presserechts e.V. Eigendruck in Selbstverlag

Fereidun Montaghemi Milbertshofenerstr. 56, 80807 München

Donnerstag, 16. Juli 2009

Liebe Bürgerinen und Bürger,


weiterhin kämpfen unsere Schwester und Brüder im Iran für die Freiheit, deswegen wollen wir uns am Samstag, den 18. Juli 2009 ab 16:00 in München Neuhaserstr. 8 (Fußgängerzone) versammeln, um sie bei Ihrem Kampf und Widerstand gegen islamische Republik zu
unterstützen.

Wir bitten Euch um Eure Unterstützung.

Komitee zur Unterstützung der Massenproteste im Iran

www.demokratie-iran.blogspot.com

Im Sinne des Presserechts e.V. Eigendruck in Selbstverlag
Fereidun Montaghemi Milbertshofenerstr. 56, 80807 München

دوستان، هموطنان،

مبارزه برای رسیدن به آزادی در ایران همچنان ادامه دارد و ما نیز تا آخرین لحظه، همصدا با عزیزانمان در ایران، مبارزه می‌کنیم و ساکت نمی‌‌نشینیم.


این مبارزه، تنها با اتّحاد همهٔ ما به پیروزی می‌رسد. بیایید همگام و همگاه با سایر هممیهنانمان، حمایت خود را با دستگیر شدگان و قربانیان این جنبش مردمی و مردم آزادی خواه در داخل ایران نشان دهیم.

زمان:

روز شنبه ۱۸ ژولای ۲۰۰۹ ساعت ۱۶:۰۰

مکان:

Neuhauserstr. 8, (Fußgängerzone) , München

کمیته حمایت از مبارزات مردمی ایران (مونیخ)

Montag, 13. Juli 2009

http://www.guardian.co.uk/world/2009/jul/01/iran-protest-arrests-afshin-friend

گزارش نشریه گاردین از شکنجه و آزار جنسی بازداشت شدگان اخیر

حدود ده و نیم بود که از پنجره‌ی مغازه دیدمش. از دور می‌شد تشخیص داد که بازداشت بوده و تازه آزاد شده. تمام صورتش کبود بود، دندان‌هایش را شکسته بودند و دور چشم‌هایش باد کرده بود به طوری که به سختی می‌توانست بازشان کند. بعد از آزاد شدن مستقیم رفته بود خانه ولی پدرش راهش نداده بود. گفته بود: «دیگر جایت توی این خانه نیست.» نگفته بود که بهش تجاوز کرده‌اند. فقط گفته‌ بود که دو هفته بازداشت بوده. من هم اول متوجه نشدم. به من چیزی نگفت، تا این‌که دکتر تشخیص داد و خودش هم تأیید کرد.
هیچ‌کس توی خانواده‌اش مدرسه نرفته. مادرش مرده ولی چندتا خواهر و برادر دارد. به او حسودی می‌کنند چون دیپلمش را رفته. آدمی است خیلی معمولی،‌ دوست‌دختر دارد، هجده سالش است و چهارشانه است و قدبلند. قبلش اهل سیاست هم نبود. موقع انتخابات آمد از من پرسید که به نظرم به چه کسی رأی بدهم. به من اعتماد دارد. پدرش طرفدار احمدی‌نژاد است و یک سال است که به او می‌گوید منافق.
در یکی از شهرستان‌های اطراف شیراز مغازه دارم. امروز صبح زود از بازداشتگاهی در مرکز شهر آزاد شد. خودت می‌دانی کجاست. مسافت زیادی را پیاده آمد تا رسید به ستاد، بعد تاکسی گرفت و به تاکسی گفت که پول ندارد. تاکسی هم او را تا ترمینال آورد. بعد سراغ راننده‌ای رفت که می‌شناخت او هم بی‌آن‌که پولی بگیرد آوردش تا همین شهر ما.
روی صندلی افتاد. سؤال‌ها را من شروع کردم. آری، بازداشت بوده. اولین چیزی که گفت این بود که جایی را ندارد برود. آیا می‌تواند یکی دو روزی پیش من بماند؟ گفتم اگر می‌تواند یکی دو ساعت صبر کند تا بعد با هم به خانه برویم. موافقت کرد. به یکی از دوستان پزشکم زنگ زدم تا بیاید خانه او را ببیند. بعد بردمش خانه.
کتف و بازویش پارگی داشت. زخم بود. صورتش هم علاوه بر کوفتگی زخم شده بود. استخوان‌هایش نشکسته بود ولی تمام بدنش ضرب دیده بود. می‌خواستم از او عکس بگیرم که نگذاشت. دکتر گفت تنها چهارتا از دندان‌هایش سالم مانده، بقیه‌اش شکسته. نمی‌شد حرف‌هایش را فهمید. آن‌وقت دکتر توضیح داد چه اتفاقی افتاده. پارگی مقعد داشت و دکتر احتمال خونریزی روده‌ی بزرگ می‌داد. گفت باید به سرعت ببریمش بیمارستان. گفت برایش بدن باقی نگذاشته‌اند، این دیگر آدم بشو نیست.
دکترش آدم ترسویی است ولی تمام روزش را صرف او کرد. هرکه بود از دیدن صحنه شوکه می‌شد.
در بیمارستان به اسمی دیگر پذیرفتندش. دفترچه‌ی بیمه‌ی کس دیگری را نشان دادیم. پرستارها گریه می‌کردند، به خصوص دوتایشان که مرتب می‌پرسیدند کدام حیوانی او را به این روز انداخته. چهارساعت بی‌هوش بود، آرام‌بخش که تزریق کردند به هوش آمد. همراهان سایر مریض‌ها جمع شده بودند ببینند چه بلایی سرش آمده.
بعد به هوش آمد. کاملاً درهم شکسته بود. می‌گفت پول‌تان را برای من دور نریزید، وقتی از بیمارستان مرخص بشوم خودم را می‌کشم. بیشتر از همه از این ناراحت بود که نتوانسته در کنکور شرکت کند.
دوشنبه دو هفته پیش گرفته بودندش. جمعی از جوان‌های درشت‌اندام سپر انسانی دور تظاهرات‌کنندگان تشکیل داده بودند. او هم یکی از آن‌ها بوده. می‌گفت توانسته چندتا از یگان‌های ویژه را بزند. آن‌ها را به درون جمعیت می‌کشیده‌ و کتک‌شان می‌زده‌اند. ولی گوشه‌ای گیرش آورده‌اند و روی سرش ریخته‌اند.
«مرا تا شب توی ماشین حبس کرده بودند. بعد منتقلم کردند به سلول انفرادی. دو روز در سلول انفرادی بودم. مرتباً بازجویی‌ام می‌کردند، کتک‌ام می‌زدند و از سقف آویزانم می‌کردند. بهش می‌گویند جوجه‌کباب. دست و پای آدم را به هم می‌بندند و از سقف آویزان می‌کنند، بعد می‌چرخانندت و با کابل می‌زنند. می‌گفتند اگر همکاری نکنی جوجه‌کباب‌ات می‌کنیم.
«روزی یک وعده غذا می‌دادند و آب گرم برای نوشیدن. سیلی مکرر جزو مجازات‌ها بود. در بازجویی‌ها مرتباً می‌پرسیدند که آیا از خارج دستور گرفته‌ام؟ بعد مرا پیش قاضی بردند که قرار بود حکم نهایی را صادر کند. مرا به دو میلیون و پانصد هزار تومان جریمه محکوم کرد و دوسال زندان تعلیقی و تعزیری. گویا تمامش ظاهرسازی بود. فکر کردم از بازداشتگاه می‌برندم زندان. ولی مرا به جایی فرستادند که اسمش را گذاشته‌اند «اتاق گردن‌کلفت‌ها». چند جوان دیگر هم به سن و سال من آنجا بودند. از یکی از مأمورها پرسیدم که چرا مرا به زندان نفرستاده‌اند. گفت هنوز چند روزی باید مهمانمان باشی.
«در حین بازجویی از من خواستند که تعهد بدهم و اعتراف کنم. نکردم. گفتند «از دوستان‌ات بپرس که با کسانی که همکاری نمی‌کنند چه کار می‌کنیم.» بقیه را هم دوشنبه بیست و پنجم گرفته بودند. نگران بودم که نکند مردم از خیابان‌ها رفته باشند و تظاهرات ساکت شده باشد. با هم‌سلولی‌هایم مشورت کردم چه کار کنم. هیچ‌کس نظری نداشت. وسوسه شدم اعتراف کنم ولی نکردم. از روز سوم دوباره شروع کردند به کتک زدن. روز بعد،‌ دوباره بازجویی کردند و ریختند روی سرم. اصرار داشتند که از خارج دستور می‌گرفته‌ام. من هم می‌گفتم که صرفاً به رأیم اعتراض داشته‌ام. شنبه یا یکشنبه (روز پنجم یا ششم) بود که برای اولین بار به من تجاوز کردند. سه چهار مأمور درشت‌هیکل که قبلاً ندیده بودیم وارد شدند. گفتند «ما با گردن‌کلفت‌ها جور دیگری رفتار می‌کنیم.» بعد سروقت من آمدند و شروع کردند به پاره کردن لباس‌هایم. فهمیدم چه قصدی دارند و سعی کردم از خودم دفاع کنم. دونفرشان مرا روی زمین خواباندند و نفر سوم کارش را کرد. آن‌هم در مقابل سایر بازداشت‌شدگان. آن‌ها هم کاری از دست‌شان برنمی‌آمد. نمی‌توانستم ببینم‌شان اما شنیدم که تحرکی کردند و کتک‌شان زدند. چهار پنج دقیقه بیشتر طول نکشید. به هم‌سلولی‌هایم گفتند «ببینید ما با گردن‌کلفت‌ها چه کار می‌کنیم.» بعد رفتند.
«هم‌سلولی‌هایم به خصوص یکی‌شان که سن‌اش بیشتر بود مرا دلداری می‌دادند. می‌گفتند کسی با این کار شخصیت‌اش خرد نمی‌شود. می‌گفتند باید پیه‌اش را به تن‌ات می‌مالیدی.
«هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم واقعاً چنین کاری بکنند. شنیدن‌اش خیلی فرق دارد با این‌که ببینی دارد چه به سرت می‌آید. به‌خصوص من که همیشه خودم را قوی می‌دانستم.
«در روزهای بعد این کار را با دو هم‌سلولی دیگر هم کردند. بعدش دیگر روال عادی شد و هر روز این کار را می‌کردند. مردی که بار اول این کار را با من کرده بود یکبار گفت «من باز هوس این خوشگل را کرده‌ام» ولی دیگران به او یادآوری کردند که «نه، به نوبت.» آن‌قدر ضعیف شده بودیم و کتک خورده بودیم که کاری از دست‌مان برنمی‌آمد. اولین‌بار که این کار را با کسی دیگر کردند سعی کردم واکنشی نشان بدهم ولی چنان کتکم زدند که باقی‌اش را یادم نمی‌آید. آن‌گاه دوباره منتقلم کردند به سلول انفرادی.
«بازجویی‌ها دوباره شروع شد. در سه روز قبل بازجویی در کار نبود، فقط کتک می‌زدند. می‌گفتند «حالا آدم شدی؟ فهمیدی ما با گردن‌کلفت‌ها چه کار می‌کنیم؟ اگر آدم نشوی می‌فرستیم‌ات عادل آباد بند بچه‌بازها که هرروزت همین باشد.»‌آن‌قدر ضعیف شده بودم که نمی‌دانستم چه جوابی بدهم. آن‌وقت گفتند باید رابط‌هایت را افشاء کنی. گفتم رابطی ندارم و خبر تظاهرات را از روی اینترنت گرفته‌ام و به نظرم کار درستی آمده و شرکت کرده‌ام. آن روز شلواری به من دادند چون شلوار خودم دیگر قابل استفاده نبود.
همین رویه ادامه داشت تا امروز صبح که آزد شدم. بعضی وقت‌ها دوبار در روز این کار را می‌کردند. سه‌شنبه حتا یادم نمی‌آید که چه کار کردند.
«اما این را می‌دانم که از کارشان لذت می‌بردند و قصدشان فقط شکنجه‌ی من نبود. احتمالاً به همین دلیل هم مرا از دیگران جدا کردند. از من خوش‌شان آمده بود. به غیر از یکی‌شان، بقیه‌شان درشت‌هیکل بودند. در هفته‌ی آخر، دیگر بازجویی و کتک زدن در کار نبود. فقط تجاوز می‌کردند و سلول انفرادی.»
این چیزهایی است که او تعریف کرده. ولی نه به این صورت. باید جاهای خالی اش را با حدس و گمان پر می‌کردم و از او می‌پرسیدم تا تأیید کند. رنج جسمی و روانی فراوانی برد تا این‌ها را تعریف کند و در میانش می‌زد زیر گریه. از او خواستم که این کار را بکند شاید سودی به حال کسانی داشته باشد که به وضعیت مشابهی دچارند.

کمیته حمایت از مبارزات اعتراضی مردم ایران

azadi.novin@gmail.com

www.demokratie-iran.blogspot.com

Donnerstag, 9. Juli 2009

فراخوان به تظاهرات سراسری

دوستان، هموطنان،

مبارزه برای رسیدن به آزادی در ایران همچنان ادامه دارد و ما نیز تا آخرین لحظه، همصدا با عزیزانمان در ایران، مبارزه می‌کنیم و ساکت نمی‌‌نشینیم.


این مبارزه، تنها با اتّحاد همهٔ ما به پیروزی می‌رسد. بیایید همگام و همگاه با سایر هممیهنانمان، حمایت خود را با دستگیر شدگان و قربانیان این جنبش مردمی و مردم آزادی خواه در داخل ایران نشان دهیم.

زمان:

روز شنبه ۱۱ ژولای ۲۰۰۹ ساعت ۱۶:۰۰

مکان:

Neuhauserstr. 8, (Fußgängerzone) , München

کمیته حمایت از مبارزات مردمی ایران (مونیخ)

Aufruf

Liebe Bürgerinen und Bürger,

weiterhin kämpfen unsere Schwester und Brüder
im Iran für die Freiheit, deswegen wollen wir uns am Samstag, den 11. Juli 2009 ab 16:00 in München Neuhaserstr. 8 (Fußgängerzone) versammeln, um sie bei Ihrem Kampf und Widerstand gegen islamische Republik zu unterstützen.

Wir bitten Euch um Eure Unterstützung.

Komitee zur Unterstützung der Massenproteste im Iran

www.demokratie-iran.blogspot.com

Im Sinne des Presserechts e.V. Eigendruck in Selbstverlag
Fereidun Montaghemi Milbertshofenerstr. 56, 80807 München

Dienstag, 7. Juli 2009

فراخوان به تظاهرات سراسری

جمعی‌ از دوستان این خبر را به ما دادند:


هممیهنان، ایرانیان خارج از کشور، بیائیم به پیکار هم میهنان خود در ایران و سراسر نقاط جهان علیه رژیم استبدادی جمهوری اسلامی یاری رسانیم!!!

روز 18 تیر امسال را همگاه، همگام و هماهنگ با سایر هم میهنان خود در سراسر جهان برای پشتیبانی وهمبستگی با جنبش آزادیخواهی مردم بپاخاسته ایران در جهت سرنگونی رژیم استبدادی جمهوری اسلامی و برقراری یک نظام مردم سالار مبتنی بر موازین شناخته شده و جهانشمول حقوق بشر در گرد همآیی زیر بیش از پیش شرکت فعال نموده و فریاد آزادیخواهی خود را رساتر از همیشه به گوش جهانیان برسانیم.

زمان: پنجشنبه 9.7.2009

ساعت: 19:15 تا 21:15 بعد از ظهر

مکان: Nähe Karlsplatz(Stachus)

Neuhauserstraße. 8

80331 München

جمعی ازایرانیان آزادیخواه مقیم مونیخ

Samstag, 4. Juli 2009

سخنی در باره خودمان


پیشگفتار

از بدو آغاز فعالیت کمیته ی حمایت از مبارزات اعتراضی مردم ایران که در عین حال، هدف آگاه ساختن مردم ایران را در دستور کار خود قرار داده است، سنگ اندازی و اخلال از جانب جریانهائی که مدافع نظام جمهوری اسلامی هستند، آغاز شده است و ما در نخستین هشدار باش خود به هممیهنان خویش به آن اشاره کردیم. نظر کمیته ما بر آن است ،که تنها بر ویرانه های رژیم جمهوری اسلامی، امکان بنای یک ایران آزاد و آباد و شکوفان وجود دارد. کمیته ما برای حمایت از این یا آن جناح حاکمیت اسلامی تاسیس نشده است و دست دراز شده هیچ جناحی نیست. ما از مبارزه مردم ایران حمایت می کنیم و از هر گونه دخالت خارجی در ایران که تاثیرات شوم آنرا در تاریخ کشورمان تا کنون دیده ایم، بیزاریم.

با توضیح این مقدمه کوتاه تمایل داریم به پاره ای انتقادات، پیشنهادات شرکت کنندگان در جنبش اعتراضی در خارج از کشور در حمایت از هممیهنانمان پاسخ گوئیم.

نخست اینکه پاره ای از هموطنان ایراد می گرفتند که به چه مناسبت عکسهای نمایشات اعتراضی و فیلمهای مربوطه را در تارنمای خویش قرار نمی دهیم و یا با تاخیر این کار را می کنیم. باید گفت که هم امکانات فنی ما محدود است و هم توانائیهای مجریان و فعالین بی نهایت نیست که تمام وقت، در خدمت این فعالیت باشند. برای رفع این نقیصه ها، ما دست هر کس را که بخواهد به این تارنمای مترقی یاری برساند، می فشاریم.

پاره ای از شرکت کنندگان برعکس معترض بودند، که چرا عکسبرداری و فیلمبرداری می شود و این فیلمها در شبکه اینترنت برای همگان قابل دسترسی است و پیشنهاد می کردند از این کار خودداری شود. در این زمینه بیان چند نکته ضروری است. نخست اینکه در این نمایشات، افراد بیشماری با تلفنهای همراه خود بطور آشکار عکس می گیرند که برگزارکنندگان نمایشات اعتراضی، نمی توانند از آن ممانعت به عمل آورند. عکسبردارهای غیر آشکار که بهر صورت غیر قابل کنترل بوده و منعش از حدود توانائیهای ما خارج است. پلیس آلمان نیز از همه شرکت کنندگان در این نمایشات فیلمبرداری می کند. این عمل از نظر قانونی جرم نیست. دوم آنکه، هدف از برگزاری این نمایشات حمایت از مردم ایران است و باید به آنها دستآوردهای مبارزات مردم در خارج از کشور را نشان داد، تا آنها بدانند که هموطنان آنها در خارج بی کار ننشسته اند و فریاد آنها را به گوش جهانیان می رسانند. این عمل بدون فیلمبرداری و بازتاب آن در شبکه اینترنت میسر نیست. نگاهی به شبکه اینترنت، نشان می دهد که صدها هزار ایرانی در خارج از کشور، در این نمایشات در اقصی نقاط جهان شرکت کرده و تصاویرشان در شبکه اینترنت قابل رویت است. اجرای پیشنهادات این دوستان در عمل به معنی خود سانسوری بوده و نقض غرض است. ما نمی توانیم نمایشات “مخفی“ برگزار کنیم که کسی نتواند از وجود آن واقف شود. برعکس کار ما باید دارای وسیعترین بازتاب باشد. شرکت کنندگان در این نمایشات باید روی این حساب کنند که ممکن است تصاویرشان در نشریات خارجی و تلویزیونها بازتاب یافته و بر سر آنتنها پخش شود. بهمین جهت نیز ما با مطبوعات و رسانه های گروهی تماس می گیریم و از انعکاس اخبار نمایشات اعتراضی خویش ، همراه با عکس و تفصیلات در رسانه های آنها و در سطح جهانی مسروریم. باین جهت ، نظر ما بر این است که هر شرکت کننده در نمایشات خود باید تلاش کند نوع آرایش خود را طوری برگزیند که خطری تهدیدش نکند. برگزار کنندگان تظاهرات نمی توانند و قادر نیستند این مسئولیت را بعهده گیرند.

البته اگر کسی تصویرش در تارنمای ماست و تمایلی ندارد که آن نشان داده شود می تواند با مسئولین کمیته تماس برقرار کرده و برای حذف آن صحبت کند. ما آمادگی هر گونه همکاری با هموطنان خویش را در این زمینه ها داریم. این تماس شخصی ، از آن جهت لازم است که همانگونه که در مقدمه این سخنان بیان کردیم ، پاره ای افراد با ادعاهای بی جا و خلاف واقع و با جا زدن خود بجای دیگران، خواهان حذف تصاویر دیگران می شوند که به آنها اساسا ربطی ندارد. زیرا چنین افرادی از اساس ، مخالف افشاءگری علیه سلطه استبدادی رژیم جمهوری اسلامی هستند و در کار مبارزات ما خرابکاری می کنند. ولی بهر صورت پیروزی از آن ملت است. کمیته ما برای هر نوع انتقاد و پیشنهاد دارای گوش شنواست. با ما همکاری کنید تا بتوانیم بهترین نتایج را به کف آوریم.

Mittwoch, 1. Juli 2009

Aufruf: Solidarität mit der Demokratiebewegung im Iran

Aufruf

Liebe Landsleute, liebe deutsche Bürger,

wir wollen Euch, Freunde und Landsleute, aufrufen, Euch am Samstag, den 04. Juli 2009 ab 16 Uhr in München beim Rindermarkt am Brunnen zu versammeln.

Nach der schrecklichen und brutalen Niederschlagung der Demonstrationen in den letzten Tagen müssen wir zeigen, dass nur auf der Ruine der Islamischen Republik ein freier, demokratischer Iran aufgebaut werden kann.

Wir müssen uns nach unseren erfolgreichen Aktionen in München auch weiterhin im Inland und Ausland betätigen, um die Massenproteste im Iran zu unterstützen.

Es werden live persische Protestlieder gespielt und gesungen.


Komitee zur Unterstützung der Massenproteste im Iran

www.demokratie-iran.blogspot.com

Im Sinne des Presserechts e.V. Eigendruck in Selbstverlag
Fereidun Montaghemi Milbertshofenerstr. 56, 80807 München

Dienstag, 30. Juni 2009

فراخوان در پشتیبانی از مبارزات مردم ایران

هموطنان عزیز!

برای اعتراض به کشتار بیرحمانه مردم بی دفاع میهن ما.

برای حمایت از مبارزات اعتراضی مردم کشورمان.

برای حمایت از تداوم مبارزه و مقاومت مردم

کمیته دفاع از مبارزات اعتراضی مردم ایران از شما دعوت می کند در آکسیونهای زیر با این کمیته ایرانیان مونیخ همکاری کنید.

همراه با موسیقی زنده، نمایش تصاویر جنایات رژیم و مبارزه مردم.

از شما درخواست می شود با مامورین انتظامات همکاری کنید.

در روزهای شنبه 4/7/2009

11/7/2009

18/7/2009

München Rindermarkt am Brunnen am Samstag 04.07.2009 um 16:00 Uhr

München Neuhauserstr. 8 Fußgängerzone am Samstag 11.07.2009 um 16:00 Uhr

München Neuhauserstr. 8 Fußgängerzone am Samstag 18.07.2009 um 16:00 Uhr

azadi.novin@gmail.com

http://www.demokratie-iran.blogspot.com/

Montag, 29. Juni 2009

گزارش تحصن روز شنبه 27/06/2009









مراسم همبستگی و همدردی با خانواده های داغدار ایران
گزارش تحصن روز شنبه 27/06/2009
“از خون جوانان وطن لاله دمیده
از ماتم سرو قدشان سرو خمیده
در سایه گل بلبل ازین غصه خزیده
گل نیز چو من در غمشان جامه دریده
چه كجرفتاری ای چرخ چه بد كرداری ای چرخ“
عارف قزوین




در روز شنبه 27/06/2009 مبتنی بر فراخوان کمیته حمایت از مبارزات مردم ایران تحصنی در مرکز شهر مونیخ برگذار شد. شرکت کنندگان که حدود 300 نفر بودند با شمع در این مراسم حضور داشتند. بر روی زمین نام ندا به منزله سمبل مقاومت در ایران همراه با نام ایران با شمع نگاشته شد. تصاویر جانباختگان اخیر به صورت رنگی به نمایش گذارده شد تا نمونه بربریت نظام جمهوری اسلامی به بهترین نحوی بازتاب یابد. بر روی تصاویر، گل سرخ خودنمائی می کرد. شرکت وسیع هموطنان ما نشانه احساس همبستگی و غرور ملی همه آنها بود. بسیاری از شرکت کنندگان لباس سیاه به تن داشتند.
برگذار کنندگان برنامه را با سرودهای انقلابی آغاز کردند. “یار دبستانی من“، “ای ایران“ و.. باتفاق خوانده می شد. دو دکلمه توسط یکی از دوستان اجراء شد. دکلمه نخست در مورد احساس یک ایرانی هموطن بود که تاثیر قتل “ندا“ را بر خودش به قلم آورده بود. دکلمه دوم شعر “لالا...لالا، دیگه بسه گل لاله“ بود که به اجراء در آمد و مورد توجه قرار گرفت. تعداد 600 عدد اعلامیه بزبان آلمانی و 200 عدد اعلامیه به زبان فارسی پخش شد و از تمام فعالیتها برای ثبت در تاریخ مبارزات مردم ایران فیلمبرداری به عمل آمد. شعارهای این تحصن که دو ساعت طول کشید با احساس نفرت به جمهوری اسلامی همراه بود. هممیهنان ما یک صدا سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی را تقاضا می کردند و صدایشان را به گوش همه به زبان فارسی و آلمانی می رساندند. شرکت کنندگان واقف بودند که این نمایش اعتراضی برای حمایت از این یا آن جناح نظام استبدادی حاکم نیست برای به زیر پرسش بردن تمامیت نظام استبدادی است.
در اعلامیه آلمانی در مورد “ندا“ نوشته شده بود:
“... قتل خانم ندا آقا سلطان نقطه اوج این بربریت جنایتکارانه بود. ندا به فارسی به معنای “صدا“ست. ندا اکنون ندای خلق است. ندا دیروز به قتل رسید ولی امروز میلیونها ندا به دنیا آمدند. فرزندان ما همه ندا هستند. ما امروز بر ضد رژیم جمهوری اسلامی در تمامیت خود اعتراض می کنیم. ما همه ندا هستیم و ما این جنایتکاران مذهبی را برای بربریتشان به محاکمه خواهیم کشید. روز رستاخیز ما زیاد دور نیست.“
“بنی آدم اعضای یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی بدرد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
تو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی“
سعدی

سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی
مرگ بر دیکتاتور بزرگ




Mittwoch, 24. Juni 2009

قابل توجه ایرانیان مقیم جنوب آلمان

این پیغام از طریق دوستی‌ به ما ارسال شد، تا از طریق این وبلاگ به گوش هموطنان مقیم آلمان برسانیم.


برای حمایت و پشتیبانی ازجنبش خانواده ها، اقوام، و رفقایمان در ایران بار دیگر گرد هم

می آئیم تا صدای آزادیخواهیمان را به گوش جهانیان برسانیم. بدور از هر گونه اختناق عقیدتی و سیاسی و با آزادی و احترام به همدیگر در چهار چوب دمکراسی واقعی، که یقیناً همه ما پس از چند سال زندگی در اینجا آنرا آموخته ایم.

زمان: جمعه 26.06.2009

ساعت: 5:00 تا 7:00 بعد از ظهر

مکان: مونیخ، مقابل کنسولگری رژیم جمهوری اسلامی

جمعی از آزادیخواهان مقیم مونیخ

Dienstag, 23. Juni 2009

Aufruf



1 Person > 73 Millionenvolk

Seit Wochen sind die Iraner auf der Strasse und protestieren gegen die unverschämte, offensichtliche Wahlfälschung in der „ frommen “, „ gottesfürchtigen “ Islamischen Republik.

In Wahrheit kann man im Iran nicht von dieser Wahlfälschung reden, weil alle Wahlen in der Islamischen Republik im Interesse der Machthaber bis dato gefälscht worden waren. Der Mensch zählt in diesem religiösen System überhaupt nicht. Der religiöse Führer ist auf dem Papier mächtiger und mathematisch gesehen größer als das gesamte Volk. Die Wahlfälschung im Iran ist nichts Neues. Was aber neu ist, sind die Massendemonstrationen gegen diese Wahlfälschung. Die Menschen wollen diese Erniedrigung, diese Beleidigung, diese Arroganz der Religionsmacht nicht mehr akzeptieren. Sie wollen nicht mehr, dass man sie für „dumm“ verkauft. Sie haben es satt, in einem System von Lügen und Korruption, in einem System der Ungleichheit und Ungerechtigkeit zu leben und „ als einfaches Fußvolk in der Hölle zu schmoren “. Sie wollen ein demokratisches Paradies auf der Erde errichten und ihr Schicksal selber in der Hand nehmen. Dafür sind sie bereit, jeden Preis zu zahlen.

Die Islamische Republik ist jetzt völlig überrascht, dass ihre höllischen Androhungen und Manipulationen nicht mehr helfen.
Das islamische Regime hat nicht mit solch massiven, anhaltenden Protesten gerechnet. Es hat nicht damit gerechnet, dass die Menschen, um ihre Ziele zu erreichen und sie durchzusetzen, soviel Opferbereitschaft hervorbringen würden. Die Menschen haben die Nase voll. Deswegen muss das gesamte System weggefegt werden. Im Iran geht es in der Tat nicht mehr darum, welcher religiöse Flügel die Macht an sich reißt. Es geht mehr darum, welche demokratischen Rechte zu erlangen sind. Welche Rechte die Frauen haben sollen und welche Freiheiten das gesamte Volk genießen soll. Dies alles aber ist nur auf der Ruine der Islamischen Republik möglich. Die Brutalität der herrschenden Geistlichen hat ihre Wurzel in der Erkenntnis dieser Tatsachen. Die herrschende, religiöse Führung macht erbarmungslos von ihrer Macht Gebrauch. Bis jetzt sind hunderte von Menschen von der Miliz und dem Mob gezielt umgebracht worden.

Die Ermordung von Frau Neda Agha Soltani war der höchste Punkt dieser verbrecherischen Brutalität. Neda heißt auf persisch die „Stimme“. Neda ist jetzt zur Stimme des Volkes geworden. Neda wurde gestern ermordet, aber Millionen Nedas sind heute geboren worden. Unsere Kinder zählen dazu. Wir protestieren heute gegen die Islamische Republik in ihrer Gesamtheit. Wir sind alle Neda und wir werden diese religiösen Mörder für ihre Barbarei zur Rechenschaft ziehen. Unser Auferstehungstag ist nicht mehr fern.
Mahnwache mit Kerzen am Samstag 27.06.2009, um 20:00 Uhr
Neuhauserstr. 8 (Fußgängerzone) کمیته حمایت از مبارزات اعتراضی مردم ایران(مونیخ)
www.demokratie-iran.blogspot.com Komitee zur Unterstützung der Massenproteste im Iran

فراخوان همبستگی و همدردی با خانواده های داغدار ایران





“از خون جوانان وطن لاله دمیده
از ماتم سرو قدشان سرو خمیده
در سایه گل بلبل ازین غصه خزیده
گل نیز چو من در غمشان جامه دریده
چه كجرفتاری ای چرخ چه بد كرداری ای چرخ“

عارف قزوین



کمیته حمایت از مبارزات مردم ایران در مونیخ بیاد جانباختگان راه آزادی و دموکراسی در ایران، بیاد فرزندان قهرمان خلق ایران که قهرمانانه جان دادند تا ایران زنده بماند، در روز شنبه 27 ماه ژوئن مراسم همدردی و همبستگی با مردم و خانواده های داغدار آنها را برگزار می کند.
این مراسم در مرکز شهر با حمل شمع و تحصن برگزار می شود و بیان همدردی و همبستگی ما با مادران داغدار میهنمان است. این مادران با هزاران امید و آرزو فرزندان برومند خویش را بزرگ کردند و با دلی پر امید برای سازندگی به جامعه ایران تحویل دادند و جمهوری اسلامی آنها را با یاری چاقوکشان لباس شخصی که همان شعبان بی مخهای اسلامی هستند، با یاری نیروی ارتجاعی بسیج به قتل رساندند. جان انسانها برای جمهوری اسلامی کوچکترین ارزشی ندارد.
شرکت وسیع شما در این نمایش همبستگی، بیان این واقعیت است که جانباختگان ایران فرزندان ما نیز هستند. آنها فرزندان ایرانند. ما باید نشان دهیم که یک تن واحدیم و با تمام وجود از مبارزه مردم ایران تا سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی حمایت می کنیم. وحدت و یگانگی ما در حمایت از خواستهای مردم ایران برای نجات از دست جمهوری اسلامی و سرنگونی آن مشت محکمی بر دهان جمهوری اسلامی و متحدینش است.
لطفا همراه خود شمع و جا شمعی برای حفاظت در مقابل باد بیاورید.

“بنی آدم اعضای یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی بدرد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
تو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی“
سعدی

سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی
مرگ بر دیکتاتور بزرگ



Mahnwache mit Kerzen am Samstag 27.06.2009, um 20:00 Uhr
Neuhauserstr. 8 (Fußgängerzone)


www.demokratie-iran.blogspot.com کمیته حمایت از مبارزات اعتراضی مردم ایران(مونیخ)

Montag, 22. Juni 2009

گزارش تظاهرات ایرانیان در روز دوشنبه 22/06/2009 در مونیخ






در روز دوشنبه 22/06/2009 در پی انتشار فراخوان مبنی بر حضور در مقابل کنسولگری برای اعتراض به کشتار وحشیانه مردم میهن ما، برای حمایت از مبارزه اعتراضی مردم، 60 نفر ایرانیان متعهد و بویژه جوانان و زنان مبارز ایران در خارج از کشور شرکت فعال کردند. زنان به صورت خودجوش تصاویر تکاندهنده ای از قتل ندا آقا سلطان حمل می کردند که اوج توحش نظام بربرمنش جمهوری مذهبی ایران را به نمایش می گذارد. تصاویری که وجدان هر انسان بیداری را معذب می کرد. شرکت کنندگان شعار بزرگی با مضمون سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی به زبان آلمانی حمل می کردند. تصاویر جنایات رژیم و مبارزه مردم را بر سر دست گرفته بودند و سرودهای “ای ایران“، “یار دبستانی“ را می خواندند. در کنار شعارهای تظاهرات روز شنبه گذشته شعارهای جدیدی نیز از طرف شرکت کنندگان داده می شد:

می کشیم می کشیم آنکه ندای ما کشت.

وای به روزی که مسلح شویم.

توپ، تانک بسیجی دیگر اثر ندارد.

ملت ما می رزمد خامنه ای می لرزد.

مرگ بر خامنه ای.

اتحاد، مبارزه، پیروزی

تظاهرات پس از دو ساعت با موفقیت به پایان رسید.



آکسیون بعدی در روز شنبه 27/06/2009 در مرکز شهر مونیخ با مراسم تحصن و حمل شمع بخاطر همدردی با همه مادران داغدیده ایران است.







Sonntag, 21. Juni 2009

مردم ایران چگونه می اندیشند

من در این لحظه هرگز نمی خواهم وطنم، ایران را ترک کنم. مردم میهنم در حال نگارش تاریخ اند و من می خواهم در نگارش این تاریخ سهیم باشم.

هشدار باش

هموطنان عزیز!


رژیم جمهوری اسلامی نه تنها در داخل ایران به جعل اخبار می پردازد و در رسانه های گروهی خود بازتاب می دهد همین سیاست را در خارج از کشور نیز به کار می برد. آنها برای خرابکاری در نمایشات اعتراضی در حمایت از مردم ایران، شایع می کنند که تظاهرات برهم خورده و یا عقب افتاده است. از جمله در کنار شگردهای متعدد، برای پخش اکاذیب از دستگاه بی سیم مراکز تاکسی استفاده می کنند.
ما از هموطنان عزیز می طلبیم در این زمینه هشیار باشید و برای کسب اطلاعات موثق تنها به وبلاگ کمیته حمایت از مبارزات مردم ایران مراجعه کنید
.
www.demokratie-iran.blogspot.com

Aufruf zur Demonstation am Montag, 22. Juni

Zur weiteren Unterstuetzung unserer Brueder und Schwestern bei ihrem Widerstand im Iran wollen wir Euch, Freunde und Landsleute, aufrufen morgen, am 22. Juni 2009 ab 17 Uhr Euch vor dem iranischen Konsulat in Muenchen zu versammeln. Nach der schrecklichen und brutalen Zerschlagung der Demonstranten am Samstag, bei denen mehr als 13 Menschen ihr Leben gaben und unserer erfolgreichen Kundgebung in Muenchen muessen wir uns auch weiterhin im Inland und Ausland verbuenden, um gegen diesen diktatorischen Staat uns fuer Menschenrechte und Freiheit im Iran einzusetzen.

Adresse:
Mauerkircherstrasse 59
81679 München Deutschland

Kommitee zur Unterstuetzung der Massenproteste im Iran

فراخوان فوری در حمایت از مبارزات مردمی ایران

فراخوان فوری در حمایت از مبارزات مردمی ایران:
دوستان، هموطنان، پس از برگزاری موفقیت آمیز تحصن روز ۲۰. ژوئن. ۲۰۰۹ و وقوع فجایع بسیار تاثر انگیز دیروز در وطنمان (درگذشت دست کم ۱۳ نفر از مردم معترض به رژیم دیکتاتوری در تظاهرات )، فردا ۲ شنبه ۲۲ ژوئن ساعت ۱۷:۰۰ با تجمع در مقابل کنسولگری ایران, أعتراض خود را به این جنایات نشان میدهیم.
آدرس:
Mauerkircherstrasse 59
81679 München Deutschland
کمیته حمایت از مبارزات مردمی ایران

Samstag, 20. Juni 2009

ندای مرگ ندا





دوستی عزیز حرفهای تکان دهنده‌ای نوشته است که عمق احساسات مردم را نشان میدهد:

امروز روز بزرگی بود...من امروز کشته شدم

دیروز در سایت بالاترین مطلبی نوشتم با عنوان "فردا روز بزرگیه.شاید فردا کشته شوم". آمدم که بگویم زنده ام ولی خواهرم کشته شد... آمدم بگویم که خواهرم در دستان پدر مرد.... آمدم بگویم که خواهرم آرزوهایی بزرگ داشت...آمدم بگویم که خواهرم که کشته شد سرش به تنش می ارزید... که مثل من دوست داشت روزی موهایش را به دست باد بسپارد ..... که مثل من "فروغ" میخواند و دلش میخواست آزاد زندگی کند و برابر .... و دلش میخواست سرش را بالا بگیرد و بگوید:" ایرانیم".... و دلش میخواست روزی عاشق مردی شود که موهای آشفته دارد ...و دلش میخواست دختری داشته باشد که گیسوانش را ببافد و برایش در گهواره لالایی بخواند....

خواهرم مرد از بس که جان ندارد.... خواهرم مرد از بس که ظلم پایانی ندارد.... خواهرم مرد از بس که زندگی را دوست داشت.... و خواهرم مرد از بس که مردم را عاشقانه دوست داشت.

خواهرم عزیزم کاش وقت رفتن چشمانت را میبستی...آخر آخرین نگاهت جانم را میسوزاند.... خواهرکم بخواب.آخرین خوابت شیرین...


گزارشی از حرکت اعتراضی ایرانیان مقیم مونیخ در پشتیبانی از هموطنان خویش در ایران

پس از تقلب در تقلب در انتصابات و نه انتخابات ایران و طغیا ن مردم در اعتراض به این همه بی شرمی و تقلب و دروغگوئی، مردم ایران به حق دست به اعتراض زدند. سرکوب مردم توسط رژیم دزد، فاسد، بربرمنش جمهوری اسلامی، موجی از اعتراض و نفرت نسبت به این همه بربریت ضد بشری در خارج از کشور میان ایرانیان بوجود آورد. در سراسر دنیا ایرانیان مترقی که خواهان برچیدن رژیم منفور جمهوری اسلامی هستند برای اعتراض به این همه ریاکاری به خیابانها آمدند.
کمیته ما به همت ایرانیان مترقی، ضد امپریالیست و دموکرات و ضد رژیم برای پشتیبانی از مبارزات مردم ایران تاسیس شد.





این کمیته پس از تاسیس با نمایش ضد رژیم در مقابل سرکنسولگری جمهوری اسلامی در مونیخ با شعار مرگ بر رژیم جمهوری اسلامی، سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی موجودیت خویش را اعلام نمود. حمایت بی دریغ ایرانیان از این کمیته که علت همه نا بسامانی های ایران را در وجود نحس جمهوری اسلامی می دانند و نه این یا آن جناح ارتجاعی حاکمیت، به تقویت کمیته حمایت از مبارزات مردم ایران منجر شد که موجب شد تا ما یک نمایش اعتراضی در تاریخ 20/06/2009 در مرکز شهر مونیخ با تصاویر فجایع رژیم جمهوری اسلامی و مبارزات سرسختانه و قهرمانانه مردم با غیرت میهنمان برگزار کنیم.







این نمایشات همراه با توزیع اعلامیه به زبانهای فارسی و آلمانی و اجرای موسیقی های انقلابی بود. سرودهای “ای ایران“، “یار دبستانی من“، “دوباره می سازمت وطن“، “بگو به ایران“، “ما رو دستکم نگیر“ توسط شرکت کنندگان به طور دستجمعی در تظاهرات خوانده شد. هم آهنگی و وحدت ایرانیان مونیخ در پشتیبانی از مردم ایران و افشاء سازشکاران و همدستان رژیم جمهوری اسلامی بسیار مورد توجه مردم مونیخ قرار گرفت بطوریکه 500 اعلامیه آلمانی و 150 اعلامیه فارسی به سرعت بین ایرانیان و آلمانها توزیع شد.



شعارهای تظاهرات کمیته عبارت بودند از:
برابری حقوق زن و مرد.
تامین امنیت اجتماعی.




آزادی سندیکاهای کارگری.
محاکمه علنی دزدان بیت المال.
سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی.
آزادی بیان، احزاب سیاسی، آزادی مطبوعات و همه زندانیان سیاسی.



ایران دموکراتیک تنها بدون جمهوری اسلامی ممکن است.
ما از جنبش اعتراضی مردم ایران پشتیبانی می کنیم.
آزادی اندیشه با ریش و پشم نمیشه.
مرگ بر دیکتاتور چه رهبر چه دکتر.
مدعی عدالت خجالت خجالت.
هموطن هموطن حمایتت می کنیم.
ایرانی میمرد ذلت نمی پذیرد.
می جنگیم میمیریم ایران را پس می گیرم.
نظام دینی نمی خوایم رهبر زوری نمی خوایم.
دیکتاتور اسلامی مرگ به نیرنگ تو.
خون جوانان ما می چکد از چنگ تو.
مرگ بر این نظام مردم فریب.
دموکراسی دینی دولت سیب زمینی.
ایرانی آزاده حمایتت می کنیم.
ایرانی با غیرت حمایت حمایت.
“آن خس و خاشاک توئی
پست تر از خاک توئی
شور منم
نور منم
عاشق رنجور منم
زور توئی
کور توئی
هاله بی نور توئی
دلیر بی باک منم
مالک این خاک منم“




در این نمایش اعتراضی 300 نفر در طی 5 ساعت شرکت کردند.
در این نمایش ایرانیان با نظریات ایدئولوژیک گوناگون شرکت داشتند ولی بر سر سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی به عنوان علت العلل همه دردهای اجتماعی ایران است اتفاق نظر داشتند.
در پایان تظاهرات ایرانیان تصمیم گرفتند ارتباطات خویش را افزایش داده و خود را برای عملیات اعتراضی آتی آماده گردانند. این همبستگی ایرانیان میهن پرست از شعار تاریخی “اتحاد، مبارزه، پیروزی“ الهام می گرفت.
در خاتمه ایرانیان مقیم مونیخ تصمیم گرفتند ارتباطات خود را حفظ کنند و از طریق وبلاگ ِکمیته، اعتراضات خویش را علیه رژیم جمهوری اسلامی و حمایت از مردم قهرمان ایران هماهنگ کنند. این خود نشانه بزرگی از همبستگی و عشق و علاقه ایرانیان به میهن و مردمانشان است.

مرگ بر رژیم ارتجاعی جمهوری اسلامی
زنده باد مبارزه قهرمانانه خلق ایران
کمیته حمایت از مبارزات اعتراضی مردم ایران





YouTube لینک به فیلم‌های گرفته شده در
http://www.youtube.com/watch?v=vmIyJs5HOkY
http://www.youtube.com/watch?v=VNEd8mTruCw
فراخوان در پشتیبانی از مبارزات مردم ایران
هموطنان عزیز!

برای اعتراض به تقلب بی شرمانه در انتصابات.
برای اعتراض به کشتار بیرحمانه مردم بی دفاع میهن ما.
برای حمایت از مبارزات اعتراضی مردم کشورمان.
برای ممانعت از سودجوئی اجانب در دخالت در امور داخلی ایران.
برای احترام به حق مردم ما در تعیین سرنوشت خویش با دست خود.
کمیته دفاع از مبارزات اعتراضی مردم ایران را تشکیل دادیم.
در روز شنبه از ساعت سه و نیم بعد از ظهر یک نمایش اعتراضی توسط ایرانیان در محل زیر برگذار می شود با شرکت وسیع خویش از این مبارزات حمایت کنید


München Neuhauserstr. 8 Fußgängerzone um 15:30 Uhr am Samstag 20.06.2009

تقلب در تقلب

تقلب در تقلب
هممیهنان عزیز
در روز 22 خرداد انتخاباتی قلابی در ایران برگزار شد. مردم میهن ما را وادار کردند میان نامزدهای انتصابی خودِ رژیم که بطور غیر دموکراتیک و توسط شورای نگهبان انتصاب شده بودند یکی را انتخاب کنند. متحدین آنها در خارج نیز فعال شدند و به امام لبیک گفتند.
برای رژیم جمهوری اسلامی که هرگز به رای مردم اهمیت نمی دهد و رای ولی فقیه ارزشش از رای 73 میلیون ایرانی بیشتر است مهم نبود که مردم بکدام یک از نامزدهای انتصابی رای می دهند. بهر صورت باید بر اساس مصلحت نظام آقای احمدی نژاد سر از صندوقهای رای بدر می آورد. همین نامزدهای انتصابی در طی مناظره بی سابقه ای که در ایران با تقلید از آمریکا و با شعار تغییر صورت گرفت پته هم را روی آب ریختند و معلوم شد یکی از دیگری دزد تر بوده و مافیای قدرت همه مردم ایران را می چاپد. خانواده رفسنجانی که مورد حمایت آقای میر حسین موسوی است یکی از رهبران مافیائی ایران و مسئول قتلهای زنجیره ی است و مدافعین آقای احمدی نژاد یک جریان ارتجاعی مافیائی نظیر جنتی، مصباح یزدی، عسگراولادی و نظایر آن هستند. مردم به خوبی این افشاءگریها را فهمیدند. انتخاب بین آنها انتخاب میان وبا و طاعون است. هر دو این نامزدها همدست نظام جمهوری اسلامی هستند و اصلاح ناپذیر.
وقتی تقلب در انتصابات برملا شد مردم تقلب بی شرمانه را بهانه کردند تا رژیم را به عقب نشینی واداشته و امتیازات فراوانی از آنها بازستانند. میلیونها مردم در شهرهای تهران، تبریز، مشهد، اصفهان ،شیراز، رشت، بابل، امل و... به خیابانها ریخته و نفرت خویش را از این همه ریاکاری و دروغگوئی ابراز داشته خواهان ابطال انتخابات تقلبی شدند. پاسخ مردم توسط روحانیت در قدرت که منافع اقتصادی و مالی خویش را در خطر می دید مورد قمه و گلوله بود. نخست مطابق نقشه ای که از قبل کشیده بودند پلیس ضد شورش را به میدان آوردند که با موتور و گاز اشکارآور و اسلحه گرم مسلح بودند. وقتی از دست آنان کاری ساخته نشد چاقوکشهای شعبان بی مخی بنام لباس شخصی ها را به میدان آوردند که با قمه به جان مردم افتادند وحداقل 7 نفر را کشتند. در این فاصله تعداد مقتولین به 18 نفر رسیده است که اجساد آنها را بدون اطلاع به خانواده های آنها دزدیده و دفن کرده اند. تظاهرات روزبروز گسترش می یابد ولی رژیم احمدی نژاد و خامنه ای خود را از قبل برای کودتا و سرکوب بیرحمانه مردم آماده کرده اند. آنها در عین حال روی این نیز حساب می کنند که نامزدهای انتصابی آنها بهر حال بخشی از رژیم اند و در موقع خطر برای کل رژیم جانب حاکمیت اسلامی را خواهند گرفت و نشانه های از همین همکاری هم اکنون نیز معلوم است. مردم آماده مبارزه اند و برای آزادی و دموکراسی جان فدا می کنند ولی رهبران مذهبی آنها، آنها را به سکوت و خانه نشینی دعوت می کنند. اجانب نیز سعی می کنند از آب گل آلود ماهی بگیرند.
کمیته حمایت از مبارزات اعتراضی مردم ایران که تشکیل شده است تا از مبارزه مردم ایران برای تحقق خواستهای برحقشان حمایت کند، بربرمنشی رژیم جمهوری اسلامی را افشاء نموده و آنرا محکوم می کند و از ایرانیان می طلبد فریب میر حسین موسوی ها را نخورند. حساب رژیم جمهوری اسلامی برای سرکوب مردم ولی درست از کار در نیآمده است. خشم خفته چند دهساله درون مردم و بویژه نسل جوان و در راسشان زنان قهرمان ایران لبریز شده و با نمایشات مداوم و اعتراضی خویش نقشه های رژیم را برهم زده اند. رژیم می خواهد با کمک میر حسین موسوی، کروبی و سایر “اصلاح طلبان“ کنترل حرکت مردم را در اختیار بگیرد و تلاش کند تا این اعتراضات در چارچوب حفظ نظام جمهوری اسلامی باقی بمانند و به تغییر اساسی در ایران منجر نشوند.
وظیفه ما در خارج از کشور این است که در عین افشاء همه جانبه رژیم و همه جناحهای دزد و دروغگوی آن از مبارزات مردم ایران حمایت کرده و تبلیغ کنیم که ساختمان یک ایران آزاد، شکوفان و دموکراتیک تنها بر ویرانه های جمهوری اسلامی ممکن است و نه در بستر این رژیم. در ایران بعد از جمهوری اسلامی باید احزاب، اتحادیه های کارگری، سندیکای اصناف، مطبوعات آزاد باشند. آزادیِ حق اعتصاب و آزادی بیان اندیشه وجود داشته باشد و حقوق زن و مرد مساوی بوده به خواست اقوام ایرانی توجه شود.


Mahnwache am Samstag 20.06.2009, um 15:30 Uhr
Neuhauserstr. 8 (Fußgängerzone)


کمیته حمایت از مبارزات اعتراضی مردم ایران

Fälschung in Fälschung

Die Wahlen im Iran sind durch die Mullahs als fromme Gottesvertreter wie erwartet verfälscht worden. Das Verhalten der herrschenden Geistlichen im Iran basiert auf einer Zauberformel: Alles was im Interesse des Islam ist, ist erlaubt. Aber was das Interesse des Islams ist, wird von den Mullahs selbst bestimmt.
Mit dieser Zauberformel heiligt der Zweck immer die Mittel.
Die Wahlen im Iran waren nur für eine kurze Zeit nach der Revolution frei gewesen. Nach der totalen Machtergreifung der Mullahs waren die Wahlen im Iran niemals mehr frei.
In einem Land, in dem keine politischen oppositionellen Parteien zugelassen sind.
In einem Land, in dem keine freien unabhängigen Gewerkschaften existieren.
In einem Land, in dem keine freie Presse erlaubt sind.
In einem Land, in dem die Oppositionellen als Verbrecher und Terroristen bezeichnet werden und wo es angeblich keine politischen Gefangenen gibt.
In einem Land, in dem die Menschenrechte, wie in Guantanamo und im besetzten Palästina im Gazasteifen verbrecherisch mit Füssen getreten werden.
In einem Land, in dem die Frauen nicht die gleichen Rechte haben, wie die Männer u.s.w., kann man von freien Wahlen nicht sprechen. Freie Wahlen im Iran sind eine Farce.

Allein die Aufstellung der Kandidaten muss genehmigt werden. Sie müssen vorher den Filter des Wächterrates als geistlichem Kontrollorgan passieren. Dieser Wächterrat hat die Aufgabe die Voraussetzungen der Kandidaten zu überprüfen und Ihre Eignung festzustellen. Geeignet sind die jenigen, die der Islamischen Republik treu sind und die, die unbeschränkte Macht des geistlichern Führers Ayatollah Chamenei anerkennen, respektieren und faktisch sich selber für machtlos und naiv erklären. Der Chamenei hat das letzte Wort im Iran und im Herrschaftsapparat. Er kann allein als einziges Individuum gegen den Willen des 73 Millionen Volkes entscheiden. Die Macht im Iran geht nicht vom Volk aus, sondern unter Deckmantel der Religion vom Allah aus. Wer traut sich, sich gegen den Allah zu stellen?
Die jetzigen Vier Kandidaten im Iran haben alle dem Regime ihre Treue geschworen. Alle dieser Kandidaten sind Teile dieses Regimes. Alle diese Kandidaten sind selber auf dieser undemokratischen Basis ausgewählt worden. Alle diese Kandidaten haben bei diesem undemokratischen Spiel zur Volksverdummung mitgespielt. Dieser Akt des Regimes war die erste Fälschung.
Im zweiten Gang war es auch vorbestimmt, dass Ahmadinejad „gewählt“ und als Gewinner bekannt gegeben wird. Die Scheindemokratie musste auf diese Art funktionieren. Die Rechnung der Regierung ist aber nicht aufgegangen. Die Wahlbeteiligung gegen Ahmadienejad war so hoch, dass eine zweite Fälschung nicht mehr ausgeschlossen werden konnte. Die Massenproteste im Iran sind gegen ein System der Lügen und der Korruption. Sie ist gegen Wahlfälschung und ein Ergebnis der Enttäuschung der Menschen im Iran. Bis dato, nach uns bekannten Informationen, sind 18 Personen durch Schüsse oder Messer, Dolche und Eisenstangen ermordet worden.
Wir, die Iraner im Ausland, unterstützen die Massenproteste im Iran gegen die Islamische Republik und wir sind davon überzeugt, dass nur auf der Ruine dieses Regimes ein blühender, demokratischer und freier Iran entstehen und aufgebaut werden kann.
Im Namen des iranischen Volkes lehnen wir entschieden jegliche Einmischung von ausländischen Kolonialmächten, in welcher Form auch immer, in den inneren Angelegenheiten des Iran nicht nur ab, sondern wir verurteilen sie auch auf schärfste. Diese Einmischungen von amerikanischer bzw. europäischer Seite können nur der Sache des Kampfes des iranischen Volkes schaden. Das iranische Volk wird selber über seinen Schicksal entscheiden.
Nieder mit der Islamischen Republik.
Es lebe der gerechte Massenprotest des iranischen Volkes für einen demokratischen , freien Iran.

Komitee zur Unterstützung der Massenproteste im Iran.

Mahnwache am Samstag 20.06.2009 um 15:30 in München Neuhauserstr. 8 (Fußgängerzone)