
دوستی عزیز حرفهای تکان دهندهای نوشته است که عمق احساسات مردم را نشان میدهد:
امروز روز بزرگی بود...من امروز کشته شدم
دیروز در سایت بالاترین مطلبی نوشتم با عنوان "فردا روز بزرگیه.شاید فردا کشته شوم". آمدم که بگویم زنده ام ولی خواهرم کشته شد... آمدم بگویم که خواهرم در دستان پدر مرد.... آمدم بگویم که خواهرم آرزوهایی بزرگ داشت...آمدم بگویم که خواهرم که کشته شد سرش به تنش می ارزید... که مثل من دوست داشت روزی موهایش را به دست باد بسپارد ..... که مثل من "فروغ" میخواند و دلش میخواست آزاد زندگی کند و برابر .... و دلش میخواست سرش را بالا بگیرد و بگوید:" ایرانیم".... و دلش میخواست روزی عاشق مردی شود که موهای آشفته دارد ...و دلش میخواست دختری داشته باشد که گیسوانش را ببافد و برایش در گهواره لالایی بخواند....
خواهرم مرد از بس که جان ندارد.... خواهرم مرد از بس که ظلم پایانی ندارد.... خواهرم مرد از بس که زندگی را دوست داشت.... و خواهرم مرد از بس که مردم را عاشقانه دوست داشت.
خواهرم عزیزم کاش وقت رفتن چشمانت را میبستی...آخر آخرین نگاهت جانم را میسوزاند.... خواهرکم بخواب.آخرین خوابت شیرین...